رادینرادین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

مامان و رادین

قدمهای استوار پسرم

1391/9/26 0:35
نویسنده : مامانی
345 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدای حسین و ظهر عاشورا

دیروز روز عاشورا بود با پسرم و پدرش رفتیم تو خیابون تا پسرم دسته و سینه زنی ببینه پارسال این موقع گل پسرم تو بغلمون بود رفتیم دسته ببینیم و لباس علی اصغر تنش بود اما امسال که حاضرش کردم زودتر از ما رفت تو راهرو خونه ایستاد و باباش رو صدا میزد میگفت (دسته نینه)یعنی سینه زنی

تو خیابون دستش رو به هیچ کدوممون نداد همچین محکم و مطمئن قدم برمیداشت و تند تند راه میرفت که جای اعتراضی واسمون نزاشته بود منم پشت سر پسر عزیزم راه میرفتم و با دیدن قد و بالاش و راه رفتنه مردونش تو دلم قند آب میکردم و لا حول ولا قوت واسش میخوندم و فوت میکردم یه سر بند قشنگ یا حضرت علی اصغرم به سرش بسته بودم عزیزم دلم همچین دنبال دسته ها راه افتاده بود گاهی هم دو دستی سینه میزد باباشم افتاده بود دنبالش خدایا شکرت که این نعمت بزرگ رو به ما دادی خدایا شکرت نمیدونی چقدر غرق غرور و خوش بختی بودم خدایا شکرت شکرت برای وجود همچین پسری .پسرم رادینم با همه وجودم دوست دارم

همه جا نذری میدادن پدر مادرا به زور تو دهن بچه هاشون غذاهای نذری میکردن من و بابای رادین اونو از جاهایی که نذری میدادن دور میکردیم همش استرس داشتم مبادا پسرم چیزی ببینه و بخواد خدایا یعنی میشه سال دیگه رادینم بتونه غذای نذری امام حسین رو بخوره ؟

امسال بد جور دلم قیمه نذری میخواست بوش که بهم میخورد مست میشدم  اما ان شالاه سال دیگه با رادین با هم میخوریم

چند وقته همش دارم به از شیر گرفتن رادین فکر میکنم این پسر گل خیلی به ممه وابسته شده خدایا آخه چجوری باید از شیر بگیرمش تا اسفند که دو ساله میشه وقت دارم گاهی به سرم میزنه بزارم بیشتر بخوره طفلی پسرم رو از شیر بگیرم پس جای شیر چی بخوره

ولی از یه طرف هم از شیر دادن خسته شدم یعنی خیلی سخت شده پسر بزرگ شده و عقلش دیگه میرسه با ممه مٍل یه شخصیت برخورد میکنه بهش سلام میده بخواد بره بیرون میاد به ممه میگه تو حموم ممه رو میشوره شبها یک ساعت یکبار به بهونه ممه از خواب پا میشه تو خیابون بلند داد میزنه ممه ممه آبرو واسم نمونده تو تاکسی تو پارک تو مهمونی تو پاساز فرق نمیکنه ممه بخواد دادو میزنه گریه میکنه باید ممه بدم خدا هم به پسری هم به من صبر بده بتونیم از این مرحله واقعا سخت هم بگذریم

آلابون=خیابون

بق آبوش=برق خاموش

اراب(روی الف فتحه)=خراب

اوشن=روشن

مایین=ماشین

بباز(روی ب فتحه)=پرواز

تمیس=تمیز

آیی=آره .وای که چه قشنگ میگی آره چند روزه یاد گرفتی آره میگی تا قبل از این همش میگفتی نه .

امیما(روی الف فتحه روی میم کسره)=هواپیما

ایچرخ(روی چ و خ فتحه)=دوچرخه

قربونه شیرین زبونیت برم عزیزم خیلی دوست داری همه چی رو یاد بگیری هر چی میگیم سریع تکرار میکنی و میگی

دوست دارم قدر تمام ستاره های تو آسمون تو امیدمی تو قلبمی نفسم عزیزم دوست دارم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)